پایگاه خبری وب زوم
دوشنبه 19 آذر 1403
کد خبر: 19164
پ

پرونده‌ای درباره دورخیز غول‌های صنعتی برای حضور در بازار استارت‌آپ‌ها؛ نفوذ به هسته سخت ثروت

داده‌های اقتصادی بهار امسال وقتی از سوی مرکز آمار ایران منتشر شد به نحو نگران‌کننده‌ای مثبت بود! در این گزارش آمده بود، در سه ‌ماه اول سال‌ جاری، رشد تولید ناخالص داخلی با نفت ۴.۶‌ درصد و همین رشد بدون نفت ۲.۸‌ درصد بوده است.

در مورد رشد بخش‌های اقتصادی هم آمارها مختصر ولی مثبت بودند؛ بخش کشاورزی ۲.۳ درصد، استخراج نفت خام و گاز طبیعی ۱۰.۲ درصد، سایر معادن ۲.۳ درصد، صنعت ۱.۸ درصد، توزیع گاز طبیعی ۶ درصد، تامین آب و برق ۴.۴ درصد، ساختمان ۲.۲ درصد و گروه خدمات ۳.۱‌ درصد نسبت به سه‌ ماه اول سال پیش رشد کرده‌‌اند.

فیلی که در تاریکی این اتاق حضور دارد درستی این آمار است. دلیل عمومی هم ساده است: هیچ کدام از ما، معمولی‌ها، این رشد یا حتی بهبود را در زندگی روزمره خود احساس نمی‌کنیم پس باور داریم به احتمال زیاد این آمار درست نیستند. به زبان اقتصادی، درآمد سرانه کشور نزدیک به ۳۰ درصد کاهش پیدا کرده است پس کمی تکان خوردن شاخص‌ها، حتی اگر هم راست و درست باشند، در نهایت دردی از ما دوا نخواهد کرد. هرچند اگر بخواهیم کمی منصفانه یا خوش‌بینانه نگاه کنیم، بسیاری از همین شاخص‌ها در بهار گذشته منفی بودند.

حتی همین اعداد تردیدبرانگیز هم برای کلیدواژه‌ محبوب این روزهای بازار سرمایه و استارت‌آپی ایران یعنی «اقتصاد متداول» معنای جالبی دارند. اقتصاد متداول نام محترمانه و مودبانه‌ای است تا دیگر استارت‌آپ‌ها صنایع و بخش‌های قدیمی‌تر اقتصاد ایران را «اقتصاد سنتی» صدا نکنند.

زیر پوست اعداد

اگر در اعداد مرکز آمار دقیق‌تر شویم، می‌بینیم بخش‌های کشاورزی ۲.۳ درصد، صنعت ۱.۸ درصد، ساختمان ۲.۲ درصد و معادن غیرنفتی ۲.۳‌ درصد رشد داشته‌اند که همگی از رشد کل کمتر بوده و تمام این بخش‌ها که بیشترین ارتباط متقابل را دارند، رشد کند‌تری حتی نسبت به همین اقتصاد زمین‌گیر ایران دارند و جالب اینکه ظاهراً در همین لایه است که اقتصاد متداول دارد بالاخره با ضرب قانون و مشوق‌های مالیاتی پا می‌گیرد.

گلرنگ، فولاد مبارکه، معادن زرین، کیسون و آریوژن که در این پرونده با آنها به‌تفصیل صحبت شده همه در همین ستون‌ها از اقتصاد ایران جای می‌گیرند که می‌دانند باید به‌سرعت رونق سایر بخش‌های اقتصادی ایران را به خود پیوند بزنند. صنایع نفتی و خدمات شاید ستون‌های قطور‌تر اقتصاد ایران باشند که اولی در بهار امسال رشدی فراتر از ۱۰ درصد را به ثبت رسانده و بخش خدمات هم با اندکی بیش از سه درصد رشد نسبت به بهار سال پیش باز از متوسط رشد شاخص‌های اقتصادی جلوتر است. این دو ستون هم رابطه کاملاً متضادی با بازار استارت‌آپی دارند. صنایع استخراج نفت و گاز طبیعی ایران در حالی به خام‌فروشی همچنان مشهور است که استارت‌آپ‌ها در این بخش حیاتی اقتصاد ارزی متداول کشور کوچک‌ترین پیروزی‌ای به دست نیاورده‌اند.

در مقابل در بخش خدمات پیروزی‌های اقتصاد دیجیتالی خیره‌کننده بوده است. اسنپ، علی‌بابا، دیوار و چند نیمچه تک‌شاخ دیگر که می‌شناسیم همگی در این بخش نحیف رشد کرده و بزرگ شده‌اند؛ ولی شاید مشهورترین مثال برای این بخش روبه‌رشد همین دیجی‌کالا باشد که اخیراً زیر چشمان بورس با اعدادی رسمی معامله شد. این معامله درباره ابعاد اقتصاد دانش‌بنیان ایران به ما چه می‌گوید؟

یک مویز و ده قلندر پولدار

بیایید اعداد اعلام‌شده به بورس ایران پس از معامله ۴۰ درصد دیجی‌کالا را باور کنیم و ببینیم وقتی ۴۰ درصد غول تجارت الکترونیکی ایران ۸.۴ همت معامله و کلش ۳۰ هزار میلیارد ارزش‌گذاری شده، در اقتصاد دانش‌بنیان ما سه سال پس از اولین اقدامات قانونی و تشویق گروه‌های بزرگی تولیدی و صنعتی واقعاً چه اتفاقی افتاده است.
در نمای کلی به گفته مهدی الیاسی معاون سیاست‌گذاری و توسعه معاونت علمی ریاست‌جمهوری، تاکنون ۲۰ مجموعه بزرگ کشور تاییدیه قطعی برای استفاده از مشوق‌های قانونی را گرفته‌اند که مجموعه سرمایه‌گذاری‌های آنها نزدیک به ۱۰ همت است. یعنی در صورت صحت این عدد باز هم بزرگ‌ترین بازیگران «اقتصاد متداول» با هم به زحمت اندازه یک معامله بر سر دیجی‌کالا، قدرت هزینه ‌کردن داشته‌اند.

مجموعه پیشرو و خوشنام آریوژن که یکی از موفق‌ترین بازوهای سرمایه‌گذاری را در حوزه دارویی تاسیس کرده است نگاه واقعی‌تری به بازیگران فعلی دارد و امین پیرایش مدیر صندوق خطرپذیر این شرکت که با سرمایه ثبتی ۵۰۰ میلیارد کارش را شروع کرده می‌گوید، تاکنون ۹ صندوق CVC از کارگروه صندوق‌های پژوهش فناوری مجوز گرفته‌اند و ممکن است به ۲۰تا هم برسند که در این صورت احتمالاً مبلغ سرمایه‌گذاری نیز به ۲۰ همت افزایش می‌یابد. الان حدود چهار همت یا کمتر است.‌ اما حالا اکوسیستم به نقطه بلوغ نزدیک‌تر شده است و از همین‌جا به بعد همین قوانین و آیین‌نامه‌های مختلف می‌تواند امکان توسعه را افزایش دهد.

اگر شما از دست‌به‌عصا بودن اقتصاد متداول در موضوع سرمایه‌گذاری ناامید نشده‌اید و تا اینجا مطلب را دنبال کرده‌اید، بیایید ببینیم واقعاً مشوق‌های مالیاتی آن‌قدر که فکر می‌کنیم گروه‌های بزرگ صنعتی را تشویق کرده است؟

از کباب خبری نیست

خود معاونت علمی باور دارد که در لیست سرمایه‌گذاران اقتصاد متداول فولاد مبارکه و گلرنگ بهتر از دیگران کار کرده‌ است.

اگر به حرف‌های سولماز صادق‌نیا در همین پرونده دقت کنیم، می‌بینیم گلرنگ در عمل سرمایه‌گذاری‌هایش را به دو دسته تقسیم کرده است؛ گروه پرسروصدای اول پلتفرم‌ها هستند که این روزها با پول افق کوروش دارند حول محور نام تجاری «تپسی» برای یک سوپراپ در بخش خدمات جمع می‌شوند و نمونه خوبی از چنگ‌اندازی بزرگ‌ترین گروه تولیدی صنعتی ایران به بازار خدمات الکترونیک به شمار می‌روند ولی در بخش اقتصاد دانش‌بنیان نهایت آمال و آرزوهای گلرنگ ونچرز یک همت در سال جاری است که وقتی آن را با گردش مالی گروهی مقایسه کنیم که می‌خواهد تا سال ۲۰۳۰ جزو ۵۰۰ شرکت برتر دنیا باشد، به‌وضوح سهم بزرگی نیست.

در مورد فولاد مبارکه داستان کاملاً برعکس است. این مجموعه وقتی به سمت مرکز نوآوری حرکت کرد برای بسیاری به معنای این بود که شاید تحول دیجیتالی بالاخره به هسته سخت صنعت در ایران نفوذ کرده است ولی حتی در حرف‌های یحیی پالیزدار، مدیرعامل شرکت توسعه فناوری و نوآوری فولاد مبارکه، نیز مشخص است که فعلاً این حرف‌های دانش‌بنیان در بهترین حالت در حد بهبود روند‌ها و بهره‌وری پیش رفته‌اند: «‌توانسته‌ایم در لیست بلندبالایی بدون سرمایه‌گذاری‌های کلان بهره‌وری را بالا ببریم. به طور کلی این اتفاق در بسیاری از کارخانه‌های فولادی و فولاد مبارکه رخ داده است. در حقیقت هنوز تا آن نقطه که بتوانیم اسمش را تحول اساسی در کسب‌وکار و فرایند و محصولات کارخانه فولاد بگذاریم راه داریم.»

پس برندگان واقعی این روند اگر هنوز شرکت‌ها و حتی دولت نیستند، پس چه کسی برنده شده است؟

تب طلای جدید

نگاه کلاسیک در مورد بنگاه‌های اقتصادی بزرگ این است که مشوق‌های مالیاتی به طور کلی بهترین ابزار برای جهت ‌‌دادن به رفتارهای آنها هستند چون هنوز هم صنایع بزرگ، بزرگ‌ترین بخش مؤدیان مالیاتی ایرانی را تشکیل می‌دهند. برای همین در قانون جهش تولید دانش‌بنیان این دید جاگذاری شده است که فقط بزرگ‌ترین بازیگران توان گذر از پالایش‌های آن را داشته باشند ولی همین حالا هم دست‌کم ۱۰۰ درخواست جدید برای استفاده از این امکانات در دبیرخانه معاونت علمی تلنبار شده است.

به نظرم توضیحات علیرضا دلیری معاون سابق مربوطه در معاونت علمی رئیس‌جمهوری که اکنون خودش نیز به آریو‌ویژن رفته و رئیس هیات مدیره صندوق این شرکت شده است دراین‌باره خیلی واضح تغییر رویکرد دولت در یک دهه اخیر درباره این بخش از اقتصاد را نشان می‌دهد: «قانون دانش‌بنیان اولیه در سال ۸۷ با نگاهی حمایتی به شرکت‌های دانش‌بنیان شکل گرفت، قانونی که هدف آن رشد و افزایش ایده‌های دانش‌محور بود. آن زمان تعداد شرکت‌های دانش‌بنیان محدود بود و این بستر حمایتی برای ایجاد شرکت‌های دانش‌بنیان مفید فایده واقع شد. این روند ادامه پیدا کرد تا اینکه از سال ۱۴۰۰ ما در معاونت علمی نگاه‌مان را از شرکت‌های دانش‌بنیان به سمت اقتصاد دانش‌بنیان بردیم. تمرکز قانون جهش تولید روی اقتصاد و کل اکوسیستم بود و اینجا فقط حمایت از شرکت‌ها مطرح نبود، اینها را زیر چتر دانش‌بنیان جا دادیم.»

پس در یک کلام این قانون آمده است تا روند تحقیق و توسعه را در غول‌های بزرگ تسریع کند نه اینکه آنها را به کمک اقتصاد دیجیتالی بدون سرمایه ایران بفرستد.
حرف‌های ابراهیم جمیلی موسس هلدینگ صنعتی معدنی زرین به‌خوبی نشان می‌دهد چرا اساساً مقایسه بازیگران اقتصاد دیجیتالی با اقتصاد دانش‌بنیان متفاوت است: «تفاوت جدی در بخش B2B و بخش B2C وجود دارد. اقتصاد پلتفرمی با تغییر سبک زندگی ناگهان یک‌دفعه مقیاس‌پذیر می‌شود. ذات این دو کاملاً متفاوت است. طبق قانون در بحث معادن ایران بخش خصوصی فقط می‌تواند مالک معادن کوچک و متوسط باشد و راهکارهای دیجیتالی اساساً در معادن بزرگ جوابگوست.»

اینجاست که دوباره این سوال پیش می‌آید که آیا واقعاً پول متداول برای بازیگران غیرمتداولی مانند استارت‌آپ‌ها جوابگوست یا خیر.

چو تخته‌پاره بر موج

بدیهی است آن استارت‌آپ‌هایی که تازه از اقتصاد متداول پول گرفته‌اند فعلاً هیچ حرفی علیه سرمایه‌گذار مستقیم نمی‌زنند ولی در همین روایت‌های محافظه‌کارانه هم می‌شود دید که نبود گزینه‌های مالی دیگر باعث شده است بازیگران عرصه فناوری اطلاعات ایران به پول متداول علاقه‌مند شوند.

حامد تاج‌الدین مدیرعامل آچاره روایت صادقانه‌ای دارد که در آن نبود پول خارجی یا بورسی در نهایت آنها را به سمت اقتصاد متداول رانده است: «ما در آچاره ابتدا سراغ برخی از صندوق‌های بورسی رفتیم اما زبان مشترک پیدا نکردیم، خیلی با صنعت آشنا نبودند و نگاهی زودبازده و موقتی به مساله داشتند و استراتژیک به سرمایه‌گذاری روی استارت‌آپ‌ها نگاه نمی‌کردند. در نتیجه به سمت سرمایه‌گذارانی رفتیم که موقعیت سرمایه‌گذاری در آچاره را استراتژیک می‌دیدند و در کنار منابع نقدی، سرمایه هوشمند هم داشتند. اینجا بود که کیسون را انتخاب کردیم.»

خب در این میان واقعاً پتانسیل بالایی برای خلق ارزش در یک زنجیره جدید باقی نمی‌ماند ضمن آنکه پولدارترین بخش اقتصاد ایران یعنی پتروشیمی‌ها هنوز با رشد ۱۰ و خرده‌ای درصد خود علاقه خاصی به اقتصاد دانش‌بنیان و حتی مشوق‌های مالیاتی نشان نمی‌دهد.

مثلاً سجاد کشاورزیان، رئیس ساخت داخل و فناوری‌های نوین شرکت پتروشیمی نوری، در گفت‌وگویش با پیوست به‌وضوح تاکید می‌کند: «به عقیده من قانون جهش تولید دانش‌بنیان برای شرکت‌های متوسط و کوچک نسبت به شرکت‌های بزرگ با گردش‌های مالی کلان بیشتر موثر بوده و برای صنایع با گردش مالی بسیار کلان به قدر کافی جذاب نبوده است.»

در این برش ساده به نظر می‌رسد فعلاً همچنان بازیگران بزرگ حوزه نفت و خدمات از تحول دانش‌بنیان در اقتصاد متداول جا خواهند ماند و باید با هم این پرونده پرفرازونشیب را بخوانیم تا ببینیم در میان سایر صنایع آینده حمایت‌های قانونی به کجا خواهد رسید.

ارسال دیدگاه