استارتآپهای فعال در حوزه بلیتفروشی آنلاین، مثل همه استارتآپها باید برخی نکات حیاتی در کسبوکارشان را رعایت کنند تا در مسیر توسعه قرار بگیرند. این نکات مطرح شده حاصل سالیان سال تجربه فعالیت در اکوسیستم استارتآپی است که میتواند چراغ راه فعالان استارتآپی در این حوزه باشد.
دکتر حامد ساجدی، 46 ساله و دانشآموخته دکترای الکترونیک و هیئت علمی دانشگاه و صاحب سه اختراع و مقالات متعدد در مجلات معتبر داخلی و خارجی است. او از ابتدای سال 91 مدیرعامل شرکت شناسا به عنوان ویسی گروه مالی پاسارگاد است که شتابدهنده تریگاپ و پلتفرم جمعسپاری مالی را نیز در زیرمجموعه خود دارد و نیز موسس شرکت طنینپرداز، یک شرکت دانشبنیان در حوزه توانبخشی شنوایی است. همچنین این فعال حوزه نوآوری و استارتآپها به عنوان عضو هیئت مدیره صندوق توسعه زیستفناوری کشور، نایب رئیس انجمن ویسی و نایب رئیس هیئت مدیره اتحادیه انجمنهای نوآوری و کارآفرینی کشور نیز فعالیت دارد. او در گفتوگو با دانشبنیان به بازار مطلوب توسعه استارتآپها در حوزه بلیتفروشی آنلاین اشاره میکند و البته تاکید دارد که در این مسیر باید استارتآپها از برخی خطاهای رایج در اکوسیستم استارتآپی برحذر باشند. مشروح این گفتوگو را در ادامه میخوانید.
*با توجه به استقبال بالای قشر تحصیلکرده و جوان جامعه به سمت راهاندازی استارتآپهای مختلف، به نظرتان آیا ظرفیت اکوسیستم استارتآپی کشور به گونهای هست که بتواند اشتغال گستردهای برای این گروه از جوانان دانشآموخته ایجاد کند؟
علاوه بر همه اتفاقات خوبی که طی سالهای اخیر در اکوسیستم استارتآپی افتاده است، بدیهی است که همچنان ظرفیتهای خیلی جدی در حوزه سرویسهای آنلاین، پلتفرمی یا سکومحور وجود دارد. به عبارت دیگر، باوجود فعالیتهایی که تا به امروز در این اکوسیستم انجام شده، هنوز فاصله زیادی تا اشباع شدن بازار وجود دارد که همین مسئله میتواند فرصت خوبی برای رشد و اشتغال باشد. در واقع میتوانیم این نگاه پلتفرمی را در کسبوکارهای سنتی به کار بگیریم.
آنچه که باید به آن توجه کرد این است که خیلی از این حوزهها، ظرافتها و پیچیدگیهای خاص خود را دارند که نگاه صرفا فناورانه منجر به موفقیت آنها نمیشود. بنابراین آنچه که در این زمینه لازم است این است که هم ابزارهای فناورانه شناخته شود و از آن مهمتر ظرافتهای آن حوزه کشف شود و فاکتورهای بحرانی آن مورد بررسی قرار گیرد تا به موفقیت دست پیدا کنیم.
وجود نمونههای موفق جهانی و حتی ملی، این احساس را در جوانترها ایجاد میکند که یک فرصت خوب و البته بهظاهر سهل برای راهاندازی استارتآپها وجود دارد. در حالی که باید در نظر داشت که در خود کسبوکارها ظرافتهای خاصی وجود دارد و زیرساختهای هر کسبوکار نوپا هم ممکن است چالشبرانگیز باشد. بنابراین اینطور نیست که هر تیم کمسابقه و کمتجربهای بتواند به حوزه استارتآپها ورود پیدا کند و انتظار موفقیتهای مثالزدنی داشته باشد.
امروزه مثلا با شبکههای اجتماعی روبه رو هستیم. خیلی از جوانان علاقهمند هستند که شبکه اجتماعی برای خود راهاندازی کنند اما آیا زیرساختهای سختافزاری پشتیبان آن که در واقع یک سرویس قابل اعتماد و مطمئن را داشته باشد، میتوانیم فراهم کنیم؟ بنابراین برای راهاندازی یک کسبوکار موفق نباید تنها به ظاهر یک سرویس توجه کرد.
*به نظرتان در حوزه بلیتفروشی آنلاین، ظرفیتی برای توسعه اکوسیستمهای استارتآپی در ایران وجود دارد؟
گردشگری حوزهای است که خیلی جای کار و توسعه دارد و مردم کشور بسیار به این صنعت علاقهمندند. نبود اطلاعات کافی در مورد تنوع گردشگری و کمبود ابزارهای نوین برای بهرهمند شدن از فرصتهای جدید گردشگری موجب شده است که یکسری روشها و مسیرهای تکرارشده و غیرنوآورانه را در صنعت گردشگری تکرار کنیم. این در حالی است که اگر مردم بدانند چه ظرفیتهای دیگری در صنعت گردشگری وجود دارد و ابزار دسترسی به این ظرفیتها ایجاد شود، احتمالا این حوزه خاص میتواند جای رشد چشمگیری در اکوسیستم استارتآپی کشور داشته باشد.
در این راستا باید بدانیم که شناخت اکوسیستم هر حوزه کاری خیلی اهمیت دارد. ما در هر حوزه شغلی، بازیگران و ذینفعان متنوعی داریم. ذات تزریق راه حل نوآورانه به یک کسبوکار سنتی قابل ارتقا، موجب تغییر جدی در چهره آن سیستم میشود. پس باید این آمادگی را داشته باشیم که حرکت جدید در مسیر افزایش استارتآپهای فعال در حوزه بلیتفروشی آنلاین، یکسری تلاطم و تغییر در فضای سکون و آرامش این بازار ایجاد کند که طبیعتا یکسری مخالفتها را هم با خود به همراه خواهد داشت. این اتفاق ممکن است با توسعه استارتآپها در حوزههای مختلف نیز ایجاد شود.
در مسیر توسعه اکوسیستم استارتآپی در حوزه بلیتفروشی آنلاین باید در نظر داشته باشیم که اگر ما تعاملات دانشی و کسبوکاری بین اجزای مختلف یک اکوسیستم را بهدرستی ندانیم و این داد و ستدها وجود نداشته باشد، راه حلی که ارائه میکنیم نیز راه حل مناسبی نخواهد بود.
*نقش مراکز نوآوری را در حمایت از استارتآپهای فعال در حوزه بلیتفروشی آنلاین و به طور کلی در حمایت از اکوسیستم استارتآپی کشور، چطور ارزیابی میکنید؟
ما در موج اولی که در فضای استارتآپی داشتیم، خیلی وقتها یک فضای تشویقکننده برای جوانان خوشفکر و کارآفرین ایجاد کردیم که آنها ایدههایشان را مطرح کنند. همین باعث شد که جو گسترده و خوبی شکل بگیرد. آنچه که به نوعی ناراحتکننده بود، این بود که خیلی اوقات، این جوانان راه حلهایی را برای حل مسائل ارائه میکردند که حتی به فرض موفقیت در حل مسئله، به خاطر کوچک بودن مسئله انتخابی، بازدهی چندانی نداشت. مثلا گاهی بخشهایی از کسبوکارهایی را هدف میگرفتند که حجم بازار زیادی نداشتند اما در مقابل، بخشهای دیگری که گردش مالی بزرگتری داشتند، مورد غفلت قرار میگرفتند.
در این بین مراکز نوآوری که در کنار یک سازمان یا نهاد اقتصادی بزرگ شکل میگیرند، باید هدایتگر استارتآپها باشند. در واقع باید ظرفیتهای توسعه اکوسیستم استارتآپی در حوزههای مختلف شناسایی شود تا استارتآپها کمی هدفمندتر به آن حوزهها ورود پیدا کنند. در واقع به جای اینکه صرفا ایدههای مستقل استارتآپها در مراکز نوآوری شنیده و تقویت شود، سرفصلهای موضوعی مختلف برای حل چالشهای سازمانها تعریف شود و پذیرش استارتآپها و دریافت مشاوره در همین مسیر اتفاق بیفتد.
به عبارت دیگر، نوآوری درونسازمانی را به نوآوری باز و برونسازمانی توسعه دهیم. باید برای ارائه راه حلهای نوآورانه به پتانسیل بیحد و مرز جوانان خوشفکر بها داده شود. با این رویکرد، مراکز نوآوری میتوانند هدایتگر استارتآپها باشند و به تکمیل زنجیره ارزش کسبوکارهای اصلی هم کمک کنند. در این میان معضلی که هنوز در اکوسیستم استارتآپی ایران وجود دارد این است که راندهای بعدی سرمایهگذاری تقویت نشده است. با توجه به اینکه بازار سرمایه ما هنوز آمادگی پذیرش این تعداد از استارتآپها را ندارد، راه حل مناسب میتواند تقویت تقاضای ادغام و اکتساب توسط کسبوکارهای بزرگتر برای ورود استارتآپها به زنجیره ارزششان باشد. با این کار، کسبوکارها به جای اینکه با یک تیم حرفهای درونسازمانی به حل مسئله بپردازند، از طریق مراکز نوآوریشان باید به جمعآوری ایدههای مختلف و خلاقانه از تیمهای مختلف برونسازمانی بپردازند. به عبارت دیگر باید مفهوم نوآوری باز را عملیاتی کنیم.
*فکر میکنید مراکز نوآوری دولتی یا خصوصی، کدامیک بهتر میتوانند روی رشد اکوسیستم استارتآپی کشور تاثیرگذار باشند؟
در شرایطی که بخش بزرگی از اقتصاد ما همچنان دولتی است و بسیاری از اهرمهای پیشبرد توسعه اقتصادی نزد دولت است، اینکه به دولت بگوییم بهتر است برای شتاب توسعه کسبوکارها خود را کنار بکشد و حضور مداخله مستقیم کمرنگتری داشته باشد، اصلا خواسته غیرمنطقیای نیست. در واقع دولت باید به وظیفه اصلیاش که تسهیل شرایط کسبوکار است بپردازد اما آنچه که نباید مغفول بماند، این است که هر مجموعهای با هر فعالیت توسعهای، نشانههایی از ژن آن نهاد در هر فعالیتش پایدار خواهد بود. به عبارت دیگر، از دل هر سازمانی معلوم است که چه چیزهایی میتواند متولد شود.
اگر ما درباره ضرورت یک فضای نوآورانه جدید و بنافکن در فضای کسبوکار صحبت میکنیم، در این شرایط اگر سازمانی بخواهد با همان ژنهای یک سیستم دولتی فعالیت کند و به آن بسنده کند، نباید انتظار داشت که اتفاق ویژهای در آن سازمان بیفتد. بنابراین دولت باید فرایند توسعه کسبوکارهای نوپا را تسهیل کند و مراقب باشد ژن دولتی به کسبوکارهای استارتآپی وارد نشود، زیرا ژن فعالیت استارتآپی باید جسور، بیپروا و بیحد و مرز باشد.