پایگاه خبری وب زوم
جمعه 7 اردیبهشت 1403
کد خبر: 211
پ
گفت‌وگو با سیروس مالمیر، مدیرعامل شرکت دانش‌بنیان «مادبنیان»

برای پیشرفت روستاها، راه میانبری وجود ندارد

مدیرعامل شرکت دانش‌بنیان «مادبنیان» علاوه بر اداره شرکتش، در منطقه چابهار استان سیستان و بلوچستان هم مشغول فعالیت است. سیروس مالمیر یک مزرعه جلبک را اداره می‌کند. مزرعه‌ای که اگر سرمایه‌گذاری کافی برای آن صورت گیرد، به گفته خودش می‌تواند بازارهای جهانی را به تصرف خود درآورد و ضمن اشتغال‌زایی برای بخش زیادی از مردم ، نام ایران را در دنیا پررنگ سازد.

 مالمیر می‌گوید: «راه‌اندازی مزرعه جلبک، چندمنظوره است. اشتغال، تولید ثروت، کار تحقیقاتی و علمی، محرومیت‌زدایی، توسعه منطقه، کسب بازار جهانی و کمک به محیط زیست دریایی سواحل مکران ازجمله این اهداف است.»مالمیر سابقه فعالیت و کارآفرینی در روستا را هم دارد.مشروح این گفت و گو را در زیر بخوانید.

 

 وضعیت توسعه روستاهای ایران را چطور ارزیابی می‌کنید؟

با توجه به روند رو به رشد جمعیت، پیشرفت تکنولوژی و مصرف‌گرا شدن جوامع در حال توسعه، مفهوم کشاورزی، دام‌پروری، پرورش و صید ماهی تغییر کرده است. باید در نظر داشت که ما با بحران گرم شدن زمین و کمبود آب روبه‌رو هستیم. درنتیجه باید روش‌های جدیدی برای توسعه روستاها به کار گرفته شود. پس وقتی شرایط عوض می‌شود، آن موتور محرک کشاورزی که روستاها بوده، دیگر معنای گذشته خود را ندارد.

چه بسا در کشورهای توسعه‌یافته‌ای مثل فرانسه، در برخی روستاها دیگر خبری از کشاورزی نباشد. بنابراین این تصور که فکر کنیم اگر مردم را به سمت روستا ببریم و دوباره به روستا بازگردانیم، حتما توسعه در روستاها اتفاق می‌افتد، تصور درستی نیست.

 

پس منظور شما این است که روستاها تغییر کاربری داده‌اند و ما هم باید با این تغییر کاربری، هم‌گام شویم؟

دقیقا همین‌طور است. اصلا برگشت به روستا به معنای بازگشت به عقب است.

 

ما به دنبال یافتن پاسخی برای این پرسش هستیم که باید چه کار کرد تا پتانسیل‌هایی که در روستاها وجود دارد، با ظرفیت نخبگان و کارآفرینان گره بخورد؟

ببینید، صنعتی کردن مسئله‌ای نیست که بتوان به‌اجبار به یک منطقه وارد کرد. استان‌هایی مثل ایلام، لرستان و حتی کردستان چون زمینه دام‌پروری دارند، در برنامه‌های توسعه تلاش کردند تا این استان‌ها به‌زور صنعتی شوند، اما شکست خوردند. این روش‌ها اشتباه است. البته می‌شود نخبگان بیایند، نقاط قوت را ببینند، راه‌کار ارائه دهند و روستاها را در جهت درستی هدایت کنند.

نیوزلند یا استرالیا را در نظر بگیرید. بخش اعظمی از اقتصادشان با پرورش گوسفند تامین می‌شود. حالا در نظر بگیرید که عربستان برنامه دارد تا 10 سال آینده، ظرفیت حج را پنج برابر کند. حال اگر ما بتوانیم فقط 10 درصد گوسفندهای قربانی را از ایران تامین کنیم، یک قدم اقتصادی بلندی برداشته‌ایم. برای برنامه‌ریزی این کار می‌توان از نخبگان کمک گرفت.

درواقع، نخبگان می‌توانند ظرفیت‌های مغفول روستاها را کشف کنند و به جامعه هشدار دهند تا این ظرفیت‌ها هدر نرود.

 

فکر می‌کنید چه شرایطی در روستاهای کشور باید وجود داشته باشد تا نخبگان و کارآفرینان برای فعالیت در روستاها گرایش پیدا کنند؟

امروزه در دنیا برخی از پیچیده‌ترین عمل‌های جراحی به صورت غیرحضوری انجام می‌شود. می‌خواهم بگویم نیاز نیست که حتما یک نخبه در یک منطقه روستایی حضور فیزیکی پیدا کند و آن‌جا به دام‌پروری بپردازد، بلکه می‌توان به شکل غیرحضوری از ظرفیت نخبگان برای توسعه روستاها بهره جست. جهان در دهه‌های آینده به سمت افزایش کلان‌شهرها می‌رود. طوری که مثلا از دماوند تا هشتگرد می‌شود یک شهر بزرگ. احتمالا برخی روستاها به مناطقی خاص تبدیل می‌شوند که فقط یک روستایی می‌تواند در آن زندگی کند. گرچه افراد محدودی وجود داشته‌اند که در یک روستا، یک حرکت اقتصادی بزرگ انجام داده‌اند، اما این مسئله بسیار خاص و انگشت‌شمار است و نمی‌توان یک نسخه اختصاصی را برای همه تجویز کنیم. بنابراین این‌که اصرار داشته باشیم که فرد نخبه، حتما حضور فیزیکی در روستا داشته باشد، تصور غلطی است که با واقعیت هم‌خوانی ندارد، اما می‌توان از ظرفیت نخبگان و کارآفرینان در توسعه روستاها استفاده کرد.

 

خودتان تاکنون از ظرفیت روستاها استفاده کرده‌اید؟

بله، نمونه‌ای از فعالیت کارآفرینی در روستا را در چابهار داشته‌ام و از ظرفیت روستا برای پیشبرد کارها بهره برده‌ام.

 

استفاده از ظرفیت روستاها در کدام مناطق کشور حیاتی‌تر است؟

استفاده از ظرفیت روستا در همه مناطق کشور حیاتی است، اما توسعه روستا در برخی مناطق باید در اولویت قرار بگیرد. مثلا در مناطق مرزی، وجود مرزنشین ایرانی که وضع زندگی مطلوبی داشته باشد، می‌تواند او را از قاچاق به دور نگه دارد، اما متاسفانه از زمان قاجار تا کنون، وضع زندگی روستاییان مرزنشین ما تعریفی نداشته است. مثلا در نظر بگیرید که منطقه سیستان و بلوچستان برای پرورش شترمرغ بسیار مستعد است. اگر با حمایت از این خانواده‌ها، هر خانواده روستایی هشت نفره، پنج شترمرغ پرورش دهد، وضع زندگی‌شان بسیار مطلوب خواهد شد. این مسئله برای مرزنشینان کشور بسیار حیاتی است. اگر کمک‌های بانکی یا دولتی به این سمت بیاید، اوضاع روستاها متحول می‌شود.

 

نخبگان و کارآفرینان از چه ظرفیت‌هایی در روستاها می‌توانند بهره ببرند؟

اسم روستا در قدیم، آبادی بوده است. یعنی هرجا آب وجود داشته باشد، عده‌ای جمع شدند. در این بین، متاسفانه نگاه امنیتی به تشکل‌ها مانع خیلی از حرکت‌های توسعه در روستاها می‌شود. اگر تشکل‌ها قدرت عرض اندام داشته باشند، تحول عظیمی در اقتصاد رخ خواهد داد. مثلا دام‌پروری یکی از شاخه‌هایی است که بسیاری از مقوله‌ها مثل تامین غذا، دارو، حمل‌ونقل، گوشت و فرآورده‌ها، پوست و... را شامل می‌شود و می‌تواند در هر شاخه، اشتغال‌آفرینی بالایی داشته باشد. نخبه‌هایی که دل در گروی این فعالیت دارند، می‌توانند تشکیلات محلی درست کنند و به این طریق روستا را هم توسعه دهند. وقتی این تشکل‌ها رشد کنند، خودشان می‌توانند محصولشان را تبدیل کنند یا قیمت‌گذاری کنند. البته در این بین نباید نقش بانک‌های خصوصی یا دولتی را فراموش کرد. این بانک‌ها به منظور حمایت از این تشکل‌ها باید حداقل سودهایشان را کاهش دهند تا چرخه تولید و کارآفرینی رونق گیرد.

 

کدام کشور را به‌خاطر دارید که توانسته است بین کارآفرینان و توسعه روستاها، پیوند اقتصادی محکمی ایجاد کند؟

چین را در نظر بگیرید که با سرعت نور در حال پیشرفت است. در این کشور یک بندر چند برابر وسعت بندرعباس ما، طی دو سال در مناطق روستایی ساخته می‌شود که دلیل اصلی این سرعت، قدرت جامعه روستایی این کشور است. در کشورهای توسعه‌یافته، جامعه روستایی به‌عنوان موتور مولد تولید به حساب می‌آید.

 

از بعد کلان، چطور می‌توانیم با سیاست‌گذاری درست، اقتصاد روستاها را احیا کنیم؟

اقتصاد ما با سیاست گره خورده است. اگر ما نتوانیم خود را به اقتصاد جهانی وصل کنیم، اگر نتوانیم تنش‌هایمان را کم کنیم، اگر نتوانیم بانک‌های جهانی را مجاب کنیم که با ما همکاری کنند، تا وقتی که ما نتوانیم این مسائل را حل کنیم، پیشرفت روستا که سهل است، ریشه‌دارترین صنعتمان که نفت است، آن هم نابود خواهد شد. همان‌طور که در دوران تحریم تا حدی آن را تجربه کردیم.

اما اگر این چالش‌ها را به نوعی با درایت‌های سیاسی رد کنیم، می‌توانیم موفق عمل کنیم. می‌شود برای پیشرفت برنامه نوشت، اما نمی‌شود آن را دستوری اجرا کرد. یک بزرگی این را به من آموخت که «برای پیشرفت، راه میانبر وجود ندارد»، که این موضوع در مورد توسعه روستا هم صدق می‌کند. حالا شما این پیشرفت را در هر عرصه‌ای مثل هنر، ورزش، اقتصاد و... می‌توانید فرض کنید. شما یک شبه نمی‌توانید آقای بیل گیتس بشوید. او تا 30 سالگی، یک روز تعطیلی نداشته و فقط کار کرده است. ما دوست داریم مثل آمریکایی‌ها درجه یک باشیم، مثل فرانسوی‌ها باکلاس باشیم، مثل ژاپنی‌ها منظم باشیم و مثل عرب‌ها از زندگی لذت ببریم. این در حالی است که جمع همه این‌ها، جمع اضداد است.

البته این را هم باید بگویم که انسان در فشار است که دنبال راه چاره می‌گردد. مثلا نقطه مثبت تحریم‌ها هم همین بود که کمی به فکر خودمان افتادیم. اگر بتوانیم با درایت به بازار جهانی وصل شویم، همه چیزمان درست می‌شود، اما نه به این قیمت که همه چیزمان را بدهیم تا به این بازار وصل شویم.

مثلا ما با یک سرمایه‌گذار ژاپنی در حال مذاکره بودیم. او می‌گفت چه تضمین و اعتباری به من می‌دهید تا در ایران سرمایه‌گذاری کنم. درواقع دغدغه‌اش این بود که من چطور می‌توانم 40 میلیون دلار پول را به ایران بیاورم. تا وقتی این‌گونه دغدغه‌ها را حل نکنیم، پیشرفت در شهرها و روستاها با چالش‌های متعددی مواجه خواهد شد.

کلید واژه :
ارسال دیدگاه